مرتضي به خاطرِ مِهري، جانش را هم داد و رفت
برترينها: جلال مقدم را ميتوان يكي از قدرناديدهترين كارگردانهاي سينماي ايران دانست. فيلمسازي كه بسيار جلوتر و پيشروتر از زمانه خود بود و شايد همين دليلي بود كه جز يك يا دو فيلم، باقي فيلمهايش در زمان خود آنچنان كه شايسته بود، مورد توجه قرار نگرفتند. جلال مقدم به عنوان نويسنده و كارگردان جزو آغازگران موج نوي سينماي ايران بود و در دوران غلبه سينماي تجاري، تلاش ميكرد طور ديگري به سينما نگاه كند.
«فرار از تله» بهترين و منسجمترين فيلم جلال مقدم است كه مثل اغلب فيلمهاي متفاوت آن سالها، طرح مخمصه است؛ مخمصهاي كه فيلمساز راه گريزي برايش متصور نيست. «فرار از تله» از نظر فضاسازي، استفاده درست از لوكيشن، ديالوگ نويسي و شخصيت پردازي و تقابل آدمها جزو بهترين آثار دوران موج نو محسوب ميشود.
داستان «فرار از تله» درباره «مرتضي» مرد جواني است كه به علت خلافكاري و اشتباه به پنج سال زندان محكوم شده، پس از آزادي به سراغ دختر مورد علاقه اش «مهري» ميرود، اما او به ازدواج اجباري مردي به نام «اوستافرج» درآمده است. اوستا فرج در قبال مبلغي پول حاضر است مهري را آزاد كند. در همين زمان مرتضي به دام مردي به نام «كريم» ميافتد و با او تصميم به سرقت ميگيرند.
سعيد مروتي در روزنامه همشهري نوشت:ميان ساختههاي جلال مقدم كه همه اذعان دارند هرگز به اندازه توانايي و ذوق و استعداد و دانشي كه داشت قدر نديد، «فرار از تله» فيلمي منسجمتر و در گذر زمان ماندگارتر از بقيه آثارش است. البته «پنجره» از جهاتي فيلم كليديتر و مهمتري بهنظر ميرسد، ولي فرار از تله يا آنطور كه مقدم دوست ميداشت ناميده شود، «تله» از آنچه بهعنوان بضاعت و قابليت اغلب بالفعل نشده يا ناديده گرفته شده سازندهاش ياد ميشود، نشانههاي بيشتري دارد؛ نمونه مثالزدني تلاش كارگردان براي ساختن فيلم خود از دل دستمايه و تمهاي محبوب و متداول زمانهاش. فيلم محصول سالهاي پس از «قيصر» است.
سالهايي كه موج نو به راه افتاده و بخش خصوصي به ايدههاي نو چهرههاي جوان توجه نشان ميدهد و طبيعي هم هست كه بيشتر دنبال تجديد موفقيت قيصر كيميايي است و به مردان تلخانديش بهدنبال عصيان و انتقام روي خوش نشان ميدهد. مرداني كه اغلب هم در انتهاي فيلم از پا درميآيند. جلال مقدم هم كه با وجود ارتباطات گسترده با مديران بخش دولتي هميشه دوست داشته در بخش خصوصي فيلم بسازد و از دل سينماي مرسوم تجارتي تشخص و سليقه شخصياش را حفظ كند و به قول خودش حرفش را از بالكن سينما بزند، سناريويي مينويسد كه در دل نهضت سينماي قيصري هم تهيهكننده داشته باشد و هم با تماشاگر ارتباط برقرار كند. مصاحبههاي جلال مقدم در آن سالها نشان ميدهد كه او چه سلايق و عقايدي داشته و بهعنوان دوستدار ويسكونتي و پازوليني و جوزف لوزي چه فاصلهاي از پسند روز داشته است.
روشنفكري كه در دل سينماي عامهپسند فيلم ميساخت و آنچه دوست داشت و ميپسنديد را با همان عناصر آشناي فيلمفارسي تلفيق ميكرد، در فرار از تله بيشتر از هر فيلم ديگرش در حال و هواي موج نو بوده است. اينكه مقدم موج نو را اساسا قبول نداشت و خودش با فيلمنامههايي كه براي فرخ غفاري نوشت (جنوب شهر و شب قوزي) و فيلمي كه ساخت (سه ديوانه) زودتر از موج نوييها (كيميايي، مهرجويي، تقوايي و...) دنبال سينمايي متفاوت بوده، يك داستان است و سومين فيلم بلند سينمايي او يك داستان ديگر. اگر پنجره از سوي منتقدان دهه ۴۰ به سازش با سينماي تجاري متهم شد (كه درست يا غلط بودن اين اتهام خودش ماجرايي ديگر است)، فرار از تله محصول تلاش مقدم براي همسويي با موج نو بود. همراهي با كارگردانهايي كه همگي چند سالي كوچكتر از جلال مقدم بودند و با شور و هيجان جواني شهر را به هم ريخته بودند. فرار از تله در مسير فيلمهاي همين جوانها ساخته شد.
فيلم در مرداد ۱۳۵۰ در تهران اكران شد و بيش از ۷۰۰ هزار تومان در تهران فروخت كه فروش متوسطي بود. بهگفته مقدم فرار از تله در شرايط نامناسب در تهران اكران شد: «فيلم اكران بدي داشت و دو سينماي رويال و كاپري در گرفتاريهاي پخش از گروه كنار كشيده و فيلم را نشان ندادند و بعد اينكه فصل خراب شد و فيلم نبايد در آن موقعيت زماني نشان داده ميشد و بالاخره اينكه روي فيلم تبليغات درست و حسابي نكردند و نميبايست در نيمه راه همان تبليغات نصفه نيمه فيلم قطع ميشد و بالاخره اينكه ما كاري نكرديم تا مطبوعات از فيلم ما يك شاهكار در حد شاهكارهاي جهاني بسازند! با اين همه فروش فيلم در شهرستانها خوب بود...» (فيلم و هنر، يازده شهريور ۱۳۵۰) اشاره مقدم به شرايط بد اكران را ميشود به حساب بداقبالي هميشگي او گذاشت.
كنايهاش به مطبوعات و اينكه از فيلمش بهعنوان شاهكاري جهاني ياد نكردهاند هم احتمالا به ستايش منتقدان از فيلمهاي كارگردانهاي جوان موج نو اشاره دارد و اينكه منتقدان با وجود احترامي كه براي مقدم بهعنوان فيلمسازي پيش رو قائل بودند، خيلي با فيلمهايش ميانه نداشتند؛ مثلاً بيشتر نقدهايي كه بر پنجره نوشته شد، لحن منفي داشتند. در مورد فرار از تله، اما ماجرا كمي فرق ميكرد. بهعنوان مثال جمشيد اكرمي از فيلم ستايش كرد و اتفاقا آن را شاهكار خواند؛ «از فرار از تله كار درخشان جلال مقدم ميگوييم. فيلمي كه با استانداردهاي سينماي ايران، شاهكاري است ترديدناپذير و در خور تحسين. جداي از ارزش خودِ فيلم بهعنوان يك كار سينمايي، يك امتياز بزرگ فرار از تله آن است كه برخلاف سيلي از فيلمهاي ايراني ديگر، خود را از قيد محلي بودن و ايران فهم بودن وارهانده و مقدم توانسته فيلمي آنچنان عرضه كند كه بهعنوان يك فيلم ايراني، ولي به دور از سنتپرستيهاي محلي، قابل نمايش در هر گوشهاي از دنيا باشد... مقدم در پرورش كاراكترهاي فيلمش توفيق كامل دارد. او هيچيك از آدمهاي فيلم را بيآن كه وي را كاملا به تماشاگر بشناساند (و به بهترين وجه هم بشناساند) رها نميكند...». فيلم و هنر، ۲۸ مرداد ۱۳۵۰).
در مجموع واكنش منتقدان به فرار از تله مثبت و فروش فيلم هم متوسط بود (مقدم در مصاحبههايش از فروش بالاي فيلم در شهرستانها گفت، ولي به سنت مطبوعات قبل از انقلاب، آماري از اكران شهرستان فيلم در نشريات چاپ نشد). فيلم در سالي به نمايش درآمد كه كيميايي «داش آكل»، نادري «خداحافظ رفيق»، ذكريا هاشمي «سه قاپ»، كريمي «درشكه چي»، حاتمي «بابا شمل» و هريتاش «آدمك» را روي پرده داشتند. سال ۱۳۵۰ بهنظر ميرسيد موج نو با وجود شكستهاي تجاري پيدرپي هنوز ميتواند كار كند. فرار از تله محصول مناسبات سينماي فارسي در انتهاي دهه ۴۰ و ابتداي دهه۵۰ است؛ محصول فضايي كه اجازه ميدهد فيلمهايي ساخته شود كه مثلاً سالهاي ۴۴ و ۴۵ نميشد به توليدشان اميدوار بود. فيلمي از جنس فرار از تله را هم نميشد قبل از ۴۸ ساخت.
حالا ماييم و ميراثي كه جلال مقدم برايمان به يادگار گذاشته است. فيلم يكهاي كه گرچه محصول زمانهاش (دوران موج نو) است، اما فرديت و استقلال بياني منحصربهفردي دارد. ضدقهرمانهايش هم عملا ربطي به كاراكترهاي فيلمهاي كيميايي و نادري و ديگران ندارند. فرار از تله همانطور كه مقدم دوست داشت فيلم آدمهاي تنها در مكانهاي خلوت است. مرتضي كه آمده تا عشقش را باز پس بگيرد و دربهدر بهدنبال پول است. كريم كه از راه ميرسد و رفاقتش با مرتضي مقدمهاي براي سرقت است و قاچاقچي لالي كه پولهايش دزديده ميشود، شبيه ضدقهرمانهاي فيلمهاي موج نو هستند، ولي در جزئيات اين شباهتها كمرنگ ميشود. بيش از هر چيز به واسطه نگاه خوددار و با فاصله جلال مقدم كه تقريبا هيچ جا احساساتي نميشود و نميكوشد از كاراكترهايش قهرمان بسازد.
بردن دوربين به جنوب، تنوع و جذابيت بصري ويژهاي به فيلم بخشيده و هم با ميزانسن كارگردان، مناسبات رفتاري كاراكترها، رفاقتها و ناروزدنهايشان معنا و مفهومي متناسبتر و باورپذيرتر يافتهاند. بايد از هنر نصرتالله كني و مرتضي حنانه ياد كرد كه اولي با تصاوير و دومي با موزيكش در خدمت فرار از تله قرار گرفتهاند و فيلم بعد از گذشت ۵۰ سال اصلا كهنه نشده است. در قالب يك فيلم حادثهاي كه قرار بوده فروش بالايي هم نصيب تهيهكننده هندياش (نندال نارننداس) كند و با حضور يك سوپراستار در نقشي كه گويي به قامتش دوخته شده (و تمهيد سبيل و كلاهي كه بر سر گذاشته در عين سادگي، به تفاوت چهرهاش ياري رسانده)، اثري است زندهتر از بسياري از فيلمهاي همدورهاش. تنهايي آدمها، خشونت ناگزيرشان و عصيان و عدالتخواهيشان، نه شعار كه مفاهيمي برخاسته از ميزانسن است. فرار از تله فيلم درستي است كه در بهترين زمان ممكن ساخته شده است. امكاني براي تبلور بخشي از تواناييهاي خالقش و بهانهاي براي زنده ماندن يادش بهعنوان كارگرداني بزرگ كه هرگز به حق خود در اين سينما نرسيد.
۱۰ لوازم جانبي ارزان براي عكاسي كه زندگي شما را آسان ميكند !
4 ترفند خيلي مهم براي انتخاب ساعت مچي زنانه سلامت نيوز: 4 ترفند خيلي مهم براي انتخاب ساعت مچي زنانه
۳ معيار اصلي انتخاب كتاب براي كودك
راهنماي انتخاب بهترين كتاب براي هديه | به كمك اينفوگرافيك
راهنماي خريد ساعت و مچبند هوشمند