ايسنا: فرانك پرتو آذر درباره اينكه تا چه اندازه فدراسيون براي اجراي برنامه هايش با او همكاري داشته است، بيان كرد: من از سال ۲۰۱۸ به صورت شخصي زير نظر مربي سابق تيم ملي تمرين مي كردم و از سال گذشته با يك مربي سطح بالاي آلماني مكاتبه و شروع به همكاري كردم و ماهيانه ۳۰۰ يورو حقوق اين مربي است كه به صورت شخصي مي پردازم. با نظر مربي ام برنامه ريزي لازم براي حضور در مسابقات قهرماني آسيا و سپس بازيهاي آسيايي را انجام داديم و بر اين اساس برنامه مسابقاتم را نيز دي ماه سال گذشته به فدراسيون ارائه كردم.

از آنجا كه فدراسيون در دوران سرپرستي بود، خودم پيگير ويزا و ديگر كارهايم بودم و درخواست شوراي برون مرزي تا مسابقات شهريور ماه را نيز به فدراسيون دادم. سعي كردم براي شناخت نقاط ضعف و قوتم بر اساس برنامه تعيين شده مربي ام پيش بروم تا بتوانم براي بازي هاي آسيايي سال آينده كاملا آماده باشم.

‎*در مسابقات صفر تا صد كارها بر عهده خودم است
پرتو آذر با اشاره به اينكه در تمام مسابقات اروپايي كه شركت كرد، انجام همه كارها بر عهده خودش بوده است، تصريح كرد: متاسفانه در شرايط اقتصادي فعلي امكان اينكه چندين نفر همراه با من در مسابقات باشند، وجود ندارد و به همين دليل تنها سفر مي كنم. وقتي در مسابقات حاضر مي شوم صفر تا صد كارها برعهده خودم است. مكانيسين، ماساژور، آناليزور، آشپز و سرپرست، خودم هستم و مسئوليت همه كارها را بر عهده دارم و اين مسئله قطعا كار را براي من بسيار سخت مي كند اما نشان داده ام براي رسيدن به مدال هاي بالاتر، اين سختي ها را به جان مي خرم.

او ادامه داد: پيش از اعزام به مسابقات اروپا، فدراسيون به من معادل ۱۲۰۰ يورو داد و گفت پس از بازگشت از اروپا باتوجه به هزينه هايي كه كرده ام ،كمك خواهد كرد. در اين سفر ۱۰ هزار يورو هزينه كردم كه فدراسيون تنها ۱۲۰۰ يورو به علاوه بليط برگشت را پرداخت و باقي را به صورت شخصي هزينه كرده ام. پس از پايان سفرم انتخابات فدراسيون بود كه با اميد مهيا شدن شرايط بهتر به ايران بازگشتم اما از روز اول ورودم مشكلات كوچك و بزرگ زيادي پيش آمد.

‎*فدراسيون كميته كوهستان فعال و مجربي نداشت

ركابزن ملي پوش ايران همچنين گفت: دليل اينكه بيش از سه سال است، خودم تمام كارهايم را پيگيري مي كنم و هزينه زيادي نيز از جيبم پرداخت كرده ام اين است كه به دنبال رسيدن به اهدافم هستم. متاسفانه فدراسيون نه كميته كوهستان فعالي و مجربي داشت و نه برنامه اي براي بازيهاي آسيايي. گويا مسئولان جديد هم برنامه اي براي كسب مدال بازي ها ندارند و متاسفانه فكر مي كنم اصلا اطلاع ندارند كه من اولين، پرافتخارترين و آخرين مدال آور دوچرخه سواري بانوان هستم . مربيان، ورزشكاران و برگزار كننده ها كشور خارجي انگيزه بيشتري به من مي دهند و تلاش من را تحسين مي كنند.

*مسئول كميته كوهستان مي گويد نبايد كمك هزينه به من پرداخت شود

دختر ركابزن ايران در مورد برگزاري اردوي شمال ايران و تامين هزينه هاي آن نيز بيان كرد: متاسفانه برنامه ريزي هاي كميته كوهستان حتي در سطح مسابقات كشوري نيست، با توجه به اينكه تا حدودي از محيط ومسير مسابقات قهرماني آسيا، مسابقات اروپايي و حتي بازي‌هاي آسيايي شناخت دارم، بر اساس آن به همراه مربي ام برنامه‌ريزي كرديم تا اردويي را در شمال ايران داشته باشم تا براي ادامه مسابقات خارجي و سپس قهرماني آسيا آماده شوم.

از اين رو برنامه ام را به فدراسيون جديد دادم اما در اين مدت متوجه شدم شرايط حمايتي نه تنها نسبت به قبل فرقي نكرده بلكه بدتر هم شده است. متاسفانه در فدراسيون جديد افرادي به رئيس و ديگر مسئولان مشاوره مي دهند كه حتي يك بار هم رقابتهاي خارجي را از نزديك نديده اند و اين تصور را دارند كه من هم مثل عده اي به دنبال سفر هستم.

‎او افزود: مقام هايي كه من كسب كردم هيچ كسي در دوچرخه سواري بانوان ندارد و در بخش كوهستان بعيد مي دانم به اين زودي كسي به دست بياورد. آقاي داوري سرپرست فدراسيون آن زمان به من عنوان كرد فدراسيون جديد كه بيايد، قطعا حمايت مي كند اما متاسفانه فعلا همه چيز در حد قول باقي مانده است. حتي مسئول كميته كوهستان فدراسيون نيز به من اعلام كرد از نظر آنها فدراسيون نبايد كمك هزينه مسابقات و اردوها به من پرداخت كند. اين در حالي است كه كارنامه و نتايج من كاملا مشخص هستند و با نفرات بعد خودم اختلاف سطح زيادي وجود دارد.

پرتوآذر ادامه داد: همچنين سالها است بخش زيادي از هزينه ها را به صورت شخصي مي پردازم. بعلاوه من همواره با عملكردم برادري خودم را به دوچرخه سواري ايران ثابت كرده ام. تمام هزينه هاي قهرماني آسيا دوره قبل (۲۰۲۰) را نيز خودم پرداخت كردم كه نتيجه اش هم تنها مدال ايران در سال ۲۰۲۰ بود. واقعا در فدراسيون هاي ديگر نيز ورزشكاري كه مدال آور و پيشتاز است را با ورزشكاراني كه يك مقام بين المللي ندارند، يكي مي كنند؟ اين رفتارها خيلي دلسرد كننده است.

*فدراسيون قبل حداقل سنگ اندازي نمي كرد

پرافتخارترين دختر دوچرخه سوار ايران با گلايه از برخورد كميته كوهستان فدراسيون، تصريح كرد: وقتي برگزاري اردوي شمال را به فدراسيون اطلاع دادم، به صورت شفاهي موافقت شد اما سپس برخي ها مشاوره هاي غلط دادند كه اردوي من در شمال شخصي است و حتي اردوي خارجي من هم شخصي بوده است از اين رو با من همكاري كامل نكردند. نكته اين است كميته كوهستان حتي يك اردوي داخلي برگزار نكرده است‌.

تيم ملي، مربي در سطح آسيايي حتي ندارد و اين در حالي است كه به من گفتند نبايد خودم اردو بگذارم و مسابقه بروم تا زماني كه كميته كوهستان مشخص كند چه برنامه اي دارد. با توجه به مسائل پيش آمده شرايط در فدراسيون پيشين بهتر بود و تا اين حد سنگ اندازي نمي كردند. برخي ها آماده اند كه براي منافع خود نگذارند، فدراسيون جديد هم نتيجه بگيرد، نمي دانم چرا اما اي كاش كمي هم وجدان داشتند.

‎او ادامه داد: من اگر خودم اردو و مسابقه مي روم به اين دليل است كه ما كميته فعال و تخصصي نداريم. هيچ برنامه اي هم براي بازي هاي آسيايي وجود ندارد. من از برنامه رقبايم اطلاع دارم. قزاقستان بيشتر از چهار ماه در تركيه اردو داشت ، ژاپن تعدادي از ورزشكاران خود را به اروپا اعزام و تايلند هم مسابقه زيادي را برگزار كرده است، اما فرانك پرتوآذر همچنان درگير اين است كه افراد بي برنامه را متقاعد به برنامه محوري كند. من خودم را ثابت كردم كه دنبال مدال هستم و نه حاشيه و براي بازي هاي آسيايي ۲۰۲۲ برنامه دارم.

فكر مي كنم تعداد نفراتي كه در دوچرخه سواري شانس مدال بازي هاي آسيايي را دارند، در بهترين حالت بيشتر از پنج نفر نباشند و با توجه به رزمه ام، من يكي از شانس هاي مدال هستم، اما اگر قرار باشد با همين سيستم پيش بروم و تمام هزينه ها بر گردن خودم باشد و در نهايت هم از اين و آن حرف بشنوم، عطايش را به لقايش مي بخشم.

‎*اجازه ندهند برنامه هايم را دنبال كنم ديگر نيازي به حضورم در تيم ملي نيست

پرتوآذر همچنين گفت: من هميشه با افتخار افريني هايم در ميادين بين المللي به دنبال اين بودم سطح دوچرخه سواري زنان را بالا ببرم و پرچم ايران را به اهتزاز در بياورم و همواره در اين راه تاريخ سازي هم كرده ام. فاصله زماني زيادي تا بازي هاي آسيايي ۲۰۲۲ نمانده و هر برنامه اي قرار است انجام شود بايد از الان آغاز شود و يك ماه مانده به بازي ها فايده اي ندارد. برنامه من شركت در مسابقات سطح بالا است تا عملكرد خودم را بالا ببرم چون از كيفيت رقابت ها اطلاع دارم و مي دانم ديگر كشورها چقدر سرمايه گذاري مي كنند. بنابراين از همه لحاظ دارم تلاش مي كنم و مايه مي گذارم اما با مشاوره هايي كه داده مي شود باعث شده اند نوع نگاه فدراسيون حمايتي نباشد.

او ادامه داد: كسب مدال تنها براي من نيست، براي فدراسيون و جامعه دوچرخه سواري هم هست اما اگر چنين رفتارهاي دلسرد كننده اي ادامه داشته باشد، ترجيح مي دهم در تيم ملي نباشم و از دوچرخه سواري ايران خداحافظي كنم. اگر سيستم به همين شكل باشد، جايگاهي كه دارم را خدشه دار نمي كنم. مدال بازي هاي آسيايي هدف بسيار بزرگي برايم است اما اين سيستم قطعا به مدال نمي رسد. اگر اجازه ندهند با برنامه پيش بروم ديگر نيازي به حضورم در تيم ملي نيست. تا امروز سعي كردم در حد توانم كمك حال فدراسيون و دوچرخه سواري باشم و بسياري از مشكلات را تحمل كنم اما بيشتر از هركس ديگري برايم مانع درست كردند. اگر افراد ديگري هستند كه شانس مدال دارند، اميدوارم موفق باشند و بتوانند مدال آور باشند.

روز جهاني استيكر؛ معرفي چند اپ هيجان‌انگيز

برگزاري دومين دور جايزه سال استيكر با همراهي همراه اول

اسم دختر ايراني

رفتار پدر با دختر در دوران بلوغ

ناهنجاري‌هاي دستگاه تناسلي در كودكان دختر

تاج دختر شايسته بر سر مانكن اهل ميشيگان/ تصاوير

دختر نويسنده عربستاني در گينس ركورد زد

چهره ماتم‌زده دختر ديگو مارادونا/عكس

سريع‌ترين دختر ايران لژيونر شد

تاريخ‌سازي دختر وزنه‌بردار ايران

وب‌آريو: دُلفين‌ها پستانداراني دريازي از راسته آب‌بازسانان هستند كه رابطه نزديكي با نهنگ‌ها و گرازماهي‌ها دارند. اجداد اين جانوران جفت‌سماني بودند كه نزديك به ۵۰ ميليون سال پيش براي پيدا كردن غذا از خشكي به دريا وارد شدند. به صورت تقريبي ۴۰ گونه دلفين وجود دارد كه در ۱۷ سرده گوناگون رده‌بندي شده‌اند.

بدن دلفين‌ها در طي ميليون‌ها سال به تدريج براي زندگي در آب تطابق يافته است. دلفين‌ها و ديگر آب‌بازسانان براي حركت در آب باله دارند و دمشان همچون ايجادكننده پيش‌رانش كار مي‌كند. بدنشان نيز به گونه‌اي است كه براي شناي هر چه سريع‌تر در آب و ماندگاري براي مدت زمان بيشتر در آن با يك بار نفس‌گيري مناسب است. نياز به پديد آوردن سامانه‌هاي عصبي پيشرفته براي پژواك‌يابي در آب باعث شده است كه دلفين‌ها مغز‌هاي بزرگ و به نسبت پيچيده‌تري به دست آورند. چنين چيزي توانايي‌هاي ادراكي بالايي به آن‌ها بخشيده كه باعث شده است در ميان بعضي از آن‌ها، گونه‌اي فرهنگ نمودار باشد.

دلفين‌ها پستانداراني بسيار دوست داشتني و باهوش هستند. اگر مي‌خواهيد بيشتر درباره دلفين‌ها بدانيد با وب آريو همراه باشيد.

دلفين‌ها آنقدر زيبا و دوست داشتني هستند كه حتي لبخند هم مي‌زنند. اگر شما هم درباره دلفين‌ها كنجكاو هستيد با ما همراه باشيد تا حقايقي جالب درباره آن‌ها را به شما بگوييم.

۱. دلفين بعد از صدمات شديد (حتي گاز گرفتن كوسه) به سرعت بهبود پيدا مي‌كند و بدنش خيلي زود به شكل اصلي خود بازمي‌گردد. در واقع روند بهبود در دلفين‌ها به قدري سريع است كه زخم‌هاي عميق آن نيز بعد از مدتي خوب مي‌شوند.

۲. دلفيني به نام پلوروس جك (Pelorus Jack) به طور منظم كشتي‌ها را از طريق آب‌هاي ناامن به نيوزيلند هدايت مي‌كرد. تا اينكه او در سال ۱۹۱۲ ناپديد شد. او حتي توسط قانون نيز محافظت مي‌شد.

۳. دلفين‌ها با يك چشم باز مي‌خوابند. آن‌ها هرگز از تماشا و گوش دادن به آنچه كه در اطراف آن‌هاست متوقف نمي‌شوند.

۴. Wholphin نام گونه‌اي از دلفين‌هاست كه به حالت (نيمه دلفين / نيمه نهنگ) هستند. اين نوع از دلفين‌ها وحشي و البته بسيار نادر مي‌باشند.

۵. نهنگ قاتل (Killer whales) بسيار خطرناك است. اين گونه از دلفين‌ها و نهنگ بلوگا به اين صورت هستند كه در زمان خواب تنها يك نيمكره از مغز آن‌ها به خواب مي‌رود؛ بنابراين آن‌ها در حالي كه استراحت مي‌كنند مي‌توانند نفس هم بكشند. فعال ماندن براي دلفين‌ها ضروري است.

براي مثال، آن‌ها بايد براي تنفس به سطح آب بيايند و مراقب شكارچيان نيز باشند.

۶. برخي از كارشناسان مي‌گويند كه دلفين مي‌تواند از طريق انعكاس صدا متوجه شود كه يك زن انسان باردار است يا خير. با اين حال خود دلفين نمي‌فهمد كه چه چيزي در داخل بدن زن است و اين انعكاس را ايجاد مي‌كند.

۷. دلفين توانايي شناختن تصوير خود در آينه را دارد. فقط تعداد كمي از پستانداران مي‌توانند تصوير خود را در آينه بشناسند و تشخيص بدهند.

۸. دلفين نر به عنوان اسير كننده دلفين ماده شناخته شده است و تا زماني كه دلفين ماده موافق به رابطه جنسي با او نباشد نمي‌گذارد كه تغذيه كند.

۹. دلفين، نهنگ و ميمون تنها حيواناتي هستند كه به غير از انسان دست به خودكشي مي‌زنند. البته اقدام به خودكشي در ماده‌ها نسبت به نر‌ها بيشتر است.

۱۰. دلفين با هدف گرفتن و خوردن ماهي پف كننده به بالا مي‌آيد و رفتار‌هايي بسيار مشابه انسان دارد.

۱۱. دلفين گاهي از بچه كوسه‌ها به عنوان توپ واليبال استفاده مي‌كند. اين اتفاق زماني مي‌افتد كه آن‌ها از اسباب بازي‌هاي پلاستيكي ساخته دست انسان خسته مي‌شوند.

۱۲. نوك سينه دلفين در مقعد آن قرار دارد و بچه دلفين دهان خود را به سوراخ نزديك كرده و مادر شير را به دهان او مي‌پاشد.

۱۳. دلفين به هر نامي كه آن را صدا بزنيد پاسخ خواهد داد. آن‌ها احتمالا فكر مي‌كنند مردم خيلي عجيب و غريب هستند.

۱۴. بعضي از دانشمندان معتقدند كه دلفين‌ها بايد رفتار غير انساني داشته باشند و با حقوق طبيعي خود زندگي كنند. بر خلاف بسياري از حيوانات، آن‌ها خود آگاه هستند. به هر حال آن‌ها تنها گونه شناخته شده در ميان حيوانات هستند كه بيش از انسان‌ها از مغز خود استفاده مي‌كنند.

۱۵. نهنگ‌ها و دلفين‌ها به دوستي با هم شناخته شده‌اند. اين بدان معني است آن‌ها با هم دوستان خوبي هستند و امكان دارد دوستي ميان نهنگ و انسان هم با اين وجود ممكن باشد.

۱۶. دلفين مي‌توانيد دوستان قديمي خود را حتي پس از ۲۰ سال جدايي از آن‌ها تشخيص بدهد. آن‌ها به سرعت دوستان خود را مي‌شناسند و البته اين موضوع درباره دشمنانشان نيز وجود دارد و دلفين دشمنان گذشته خود را نيز به خاطر مي‌اورد.

۱۷. دلفين‌ها در موارد متعددي به عنوان ناجي انسان‌ها از آسيب ديدگي و يا غرق شدن شناخته شده‌اند. آن‌ها با ميل و رغبت به مردم كمك مي‌كنند و مي‌خواهند رابطه نزديكي با انسان‌ها داشته باشند.

۱۸. از جانب دلفين آزار و اذيت حيوانات نيز مشاهده شده است. براي مثال، دلفين با كشيدن پرندگان در زير آب هيچ قصدي به خوردن آن‌ها از خود نشان نمي‌دهد. براي آن‌ها فقط اين كار يك بازي و رفتار شوخ طبعانه است.

تاثير ورزش براي دفع سنگ كليه + بهترين ورزش براي دفع سنگ كليه

تاثير يوگا بر حفظ سلامت كليه ها

نقش پوست موز در جلوگيري از تشكيل سنگ كليه

بخور نخورهاي بيماران دچار سنگ كليه

ارتقا سلامت كليه با اين مواد غذايي

7 نوشيدني طبيعي براي پاكسازي كليه ها

داروهاي گياهي براي درمان سنگ كليه

چگونه سموم را از كبد،كليه ها و مثانه به طور طبيعي جدا كنيد

واكنش به اقدام توقيف ساختمان فدراسيون و باشگاه پرسپوليس/ چرا شستا ساختمان استقلال را توقيف نكرد؟

ساخت ابر‌هاي زيبا در داخل ساختمان

روزنامه خراسان - مائده كاشيان : يكي از سريال‌هاي محبوب تلويزيون در سال‌هاي گذشته، مجموعه كمدي «دودكش» است. فصل اول و دوم اين سريال را محمدحسين لطيفي جلوي دوربين برد و فصل جديد آن را برزو نيك‌نژاد با نام «دودكش ۲» كارگرداني كرده است. دو فصل نخست اين مجموعه در زمان پخش مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت و فصل جديد آن يكي از برگ‌هاي برنده تلويزيون به حساب مي‌آمد، اما «دودكش ۲» كيفيت بهتري از «دودكش» و «پادري» نداشته و نتوانسته است به اندازه فصل‌هاي قبل رضايت مخاطبان را جلب كند.

«دودكش ۲» در ادامه «دودكش ۱»

همان طور كه اشاره كرديم، كارگرداني «دودكش ۲» را برزو نيك‌نژاد برعهده گرفته است. او در فصل اول سريال به عنوان نويسنده با اين پروژه همكاري مي‌كرد، در «پادري» از گروه سازنده جدا شد و در «دودكش ۲» علاوه بر كارگردان به عنوان طراح فيلم نامه و سرپرست نويسندگان نيز حضور دارد. ظاهرا سازندگان «دودكش ۲» مجموعه «پادري» را كه ۳ سال پس از «دودكش» و در ادامه آن پخش شد، كاملا ناديده گرفته‌اند و قصه را از ادامه فصل اول سريال شروع كرده‌اند. در سريال «پادري» كه در واقع همان فصل دوم «دودكش» بود، ديديم كه قالي شويي «فيروز» تعطيل شده، «فيروز» تصميم داشت قالي شويي ديگري اجاره كند و در خانه شخصي به نام «اردشيرخان» مستاجر بود، اما «دودكش ۲» در لوكيشن اوليه سريال يعني همان قالي شويي و خانه «فيروز مشتاق» در فصل اول آغاز شد. علاوه بر اين، در «پادري» ديديم كه «افروز» باردار است و «فيروز» و «عفت» دو فرزند داشتند، اما در «دودكش ۲» اين زوج علاوه بر «پوريا» و «پريا» فرزند سومي هم دارند كه از فرزند دوم «افروز» چند سال بزرگ‌تر است، بنابراين «دودكش ۲» در ادامه فصل اول ساخته شده است كه در نوع خود اتفاق عجيبي محسوب مي‌شود.

قصه تكراري «نصرت»

ناديده گرفتن وجود سريالي به نام «پادري» از طرفي به ضرر «دودكش ۲» تمام شده. شخصيت «نصرت» كه طلبكاران زيادي داشت و با مشكلات مالي رو‌به‌رو بود، در مجموعه «پادري» طي اتفاقاتي در يك هلدينگ مشغول به كار شد و وضعيت زندگي‌اش متحول شد. او به واسطه كار در هلدينگ ثروت خوبي براي خودش دست‌وپا كرده بود و به اين واسطه به «فيروز» فخرفروشي مي‌كرد. اكنون در «دودكش ۲» نيز مشابه چنين ماجرايي براي «نصرت» اتفاق افتاده است، منتها با اين تفاوت كه قصه بنابر وضعيت فعلي جامعه به‌روز شده، او در اينستاگرام فعاليت مي‌كند و از اين طريق درآمد خوبي دارد. ايده تقابل «فيروز» و «نصرت» با يكديگر را در حالي كه يكي از آن‌ها درگير مشكلات مالي و ديگري در رفاه است، قبلا در «پادري» ديده بوديم و موضوع جديدي نيست.

همان تكيه‌كلام‌هاي هميشگي

در سريال «دودكش» شخصيت «فيروز» با بازي هومن برق‌نورد تكيه‌كلام‌هاي بامزه و جالبي داشت كه در زمان پخش سريال بر سر زبان‌ها افتاد و مورد توجه قرار گرفت. اين كاراكتر در «پادري» هم از تكيه‌كلام‌هاي خاص خود، فراوان استفاده مي‌كرد. اكنون همه آن تكيه‌كلام‌هاي معروف مانند «قمپز در كردن» و «در آمپاس ماندن» در «دودكش ۲» نيز تكرار مي‌شود و هيچ اصطلاح جديدي براي شخصيت «فيروز» در نظر گرفته نشده است. تكرار تكيه‌كلام‌هاي اوليه پس از دو فصل باعث شده اين واژه‌ها جذابيت اوليه‌شان را از دست بدهند و ديگر براي مخاطب خنده‌دار نباشند.

زوج كمدي «دودكش» برگ برنده سريال؟

شخصيت «نصرت» در ۴ قسمت ابتدايي سريال كه تا شنبه‌شب روي آنتن رفته حضور پررنگي نداشته، بنابراين در كنار «فيروز» قرار نگرفته تا زوج كمدي سريال شكل بگيرد و به دنبال آن شاهد كل‌كل و رقابت آن‌ها با يكديگر باشيم. باتوجه به آن چه در تيزر قسمت بعدي ديديم، ظاهرا در ادامه داستان او نيز در كنار ديگر اعضاي خانواده حضور خواهد داشت و تركيب آن‌ها كامل مي‌شود. ممكن است با حضور «نصرت» در كنار «فيروز» لحظات كمدي سريال بيشتر شود، اما از طرفي هم شخصيت‌هاي قصه نسبت به گذشته تغيير ويژه و جديدي نداشته‌اند، بنابراين معلوم نيست حضور اين كاراكتر در كنار ديگر شخصيت‌ها تا چه اندازه به سريال كمك مي‌كند.

بازي ضعيف اميرحسين رستمي

بازيگران سريال هومن برق‌نورد، سيما تيرانداز، نگار عابدي و بهنام تشكر مانند فصل‌هاي قبلي سريال بازي خوبي داشته‌اند و تغيير ويژه‌اي در كيفيت بازي آن‌ها ديده نمي‌شود. الهام اخوان نيز به عنوان شخصيت جديد قصه بازي خوبي از خود به نمايش گذاشته، در اين ميان بازي اميرحسين رستمي نسبت به «دودكش ۱» و «پادري» بسيار اغراق‌شده است. او در «دودكش ۲» كمي لحن صدا و حالت چهره‌اش را تغيير داده تا در نقش شخصيت خرابكار و ساده‌لوح قصه بامزه به نظر برسد، اما تلاشش نتيجه نداده و به نظر مي‌رسد در ۲ فصل قبلي بازي بهتري داشت.

مورد استثناي شبكه يك

سريال‌هاي كمدي شبكه يك مانند «پايتخت»، «نون خ» و «زيرخاكي» كه به دليل استقبال مخاطبان در فصل‌هاي جديد ادامه يافته‌اند، معمولا موفق شده‌اند در فصل‌هاي بعد نسبت به فصل‌هاي قبلي كيفيت بهتري داشته باشند يا حداقل كيفيت اوليه خود را در ادامه حفظ كنند، اما «دودكش» استثناست. هر چند كه هنوز ۴ قسمت از سريال پخش شده و براي قضاوت بهتر درباره آن بايد صبر كرد، اما «دودكش ۲» نسبت به «دودكش ۱» و حتي «پادري» اُفت كرده و نتوانسته مخاطبان را راضي كند.

دودكش؛ اين‌بار كم‌رمق و بي‌مزه و كسالت‌بار

روزنامه سازندگي - كريم نيكونظر: سقوط سه ستاره سينما و تلويزيون محصول هيچ چيز نيست جز بده بستان مستقيم با مخاطب. تا قبل از اين آنها فيلمساز و بازيگر و برنامه ساز بودند و با تماشاگر. آنها برنامه و فيلم و سريال مي ساختند و ما مي ديديم و مهم نبود نظرمان چيست؛ مهم اين بود كه آنها باشند و بسازند و ما گهگاه لبخندي بزنيم، حق انتخاب نبود (الان هست؟) و ماي مخاطب غيرفعال بوديم چون صدايمان به كسي نمي رسيد.

نقد منتقدان غر تعبير مي  شد و ستاره ها مدام تحقيرشان مي كردند چون به اسم عامه ي مردم و استقبال شان مي شد. دهان منتقد را بست، اما حالا كه رسانه هاي جمعي تا اين حد گسترش پيدا كرده همدي مردم شده اند منتقد و درد اين همه منتقد براي برنامه ساز و بازيگر و ستاره بيشتر از هر چيزي است. ديگر حصار و حائلي وجود ندارد. ديوار شيشه اي كه ستاره را حفظ مي كرد شكسته و كار ستاره در معرض ديد است. جمله ي پادشاه لخت است» را ديگر منتقد نمي گويد، مردم عادي مي گويند؛ همان ها كه زماني ستاره ساختند حالا مي گويند كه كار تمام است.

اگر منتقد دليل مي آورد حالا مخاطب با دو كلمه خوشم مي آيد با خوشم نمي آيد » قال قضيه را مي كند. زماني ميشد اين راه را اصلاح كرد اما حالا نه. زمانه عوض شده اما ستاره ها هنوز همان شكلي هستند با همان دانش اندك، شيوه ي اجراي به دردنخور و البته سنت هاي غلط برنامه سازي و فيلم سازي، ريزش مخاطب برنامه هاي رامبد جوان، مهران مديري و محمدرضا گلزار در شبكه خانگي نشانه ي تغيير داده است. درست است كه هنوز «ملكه ي گدايان» و «گيسو» پرمخاطباند اما تماشاگر خوب مي داند كه اين باتري تمام شده، كه مهران مديري و رامبد جوان ديگر چيزي در چنته ندارند .

مسئله نوآوري است، به روز بودن است، حرف زدن به شيوه ي نسل جوان است، موضوع اصلي همراه بودن با مردم است. مردم، همان توده هاي بي شكلي كه در سريال ها و فيلم هاي اين آقايان مدام مسخره مي شوند از هنرمند جلو افتاده اند. دليلش هم زندگي در جامعه است؛ همان جايي كه گراني و فساد و قتل و دروغ و كلاهبرداري هست. همان جايي كه سرمايه ها از بين مي رود و اميدها نااميد مي شود و مردم روزمره با آنها طرف اند و حوصله قر و فر آدم ها را ندارند كه ريشم كارشان با ريتم زندگي هم خوان نيست. در چنين دنيايي نمي شود به شيودي دهه هفتاد حرف زده نميشود هنرمند قرنطينه شود و دور از اجتماع خشمگين حرفهاي انتزاعي بزند و فكر كند منتقد اجتماعي است و ژست بگيرد.

نمي شود كمدي لوس و بي مزه كه تركيب رقص عربي و كج و كوله كردن دهان و جلو دادن شكم است ساخت و فكر كرد تماشاگر به اين آتراكسيون هاي قديمي و باسمهاي مي خندد، موضوع فقط ما نيستيم، جهان عوض شده. وقتي خود پلتفرم ها مدام سريال هاي روز را نمايش مي دهند خود به خود سليقه ها هم تغيير مي كند. اين جهاني كه مديري و جوان براي ما مي سازند كهنه است.

متعلق است به سليقه ي دهه ي هفتاد و هشتاد كه طنز در حد فكاهي بود و شيك وپيك بودن مسئله. حالا سريال ها و برنامه ها بيشتر تصوير دلخواه فيلم ساز را نمايان مي كند. سليقه ي خود ستاره را نشان مي دهد كه چطور جهان را مي بيند و ما شگفت زده مي شويم از اينكه چقدر دنيا را كوچك و محدود مي بينند. اين ستاره ها زماني ستاره شدند كه نبض زمانه دستشان بود. خوب مي فهميدند كه چطور بايد مردم را درگير كرد. پيام دادن آخرين كاري است كه مردم از اين ستاره ها، از گلزار و مديري و جوان، انتظار دارند. نمي شود پشت درد مردم مخفي شد، نمي شود با درد مردم پول در آورد.

راستش چرا... مي شود اما همين اتفاق مي افتد. ستاره ديگر ستاره نمي ماند، سقوط مي كند و اگر چه كار مي كند اما ديگر ابهتي ندارد، كاش خودشان بفهمند كه چه چيزي را دارند از دست مي دهند كه چطور اعتماد بين مردم و آنها دارد نابود مي شود. سرمايه گذارها به زودي مي فهمند كه اين همه شلوغي و سروصدا بيهوده است و كمكي نمي كند به موفقيت. اين پايان راه است. فاصله سرما مي آورد و حالا. تا اطلاع ثانوي اين سه ستاره مردم را با فاصله نگاه مي كنند، سقوط از همين جا شروع مي شود.

آموزش كاردستي هيولا با دستكش

كمدين اخم مي‌كند؛ با شركت جواد آقا، مهران و رفقا

حضور افشين سنگ‌چاپ در سريال "دلخوش"/ آيا سريال‌هاي طنز شبانه تلويزيون هنوز مخاطب دارند؟

سقوط ۳ ستاره، مديري، رامبد و گلزار، چرا و چگونه؟

كپي‌كاريِ تازه مديري؛ برگ برنده يا در امتداد سقوط؟

آقاي مديري!كپي‌كاري ارزش نيست، جار نزنيد

چگونه درد در قسمت پاييني كمر را درمان كنيم ؟

بازي براي افزايش هوش و خلاقيت از ۹ تا ۱۲ ماهگي (قسمت اول)

بازي براي افزايش هوش و خلاقيت از ۹ تا ۱۲ ماهگي(قسمت دوم)

معرفي روش هايي براي رد شدن سريع از قسمت امنيت فرودگاه!

روزنامه خراسان: پوست سنجاب، دانه‌فلفل، سنگ‌هاي عظيم‌الجثه آهكي، دندان چوب و ... در گذشته‌هاي دور نقش پول را براي مردم ايفا مي‌كردند.

پول؛ فقط شنيدن اين كلمه باعث مي‌شود گوش بسياري از افراد تيز شود. اما آيا شما حاضريد به جاي آن يا واريز شدن مبلغي به دلار يا تومان يا ... به حساب‌تان، يك قطعه سنگ نمك يا چند دانه فلفل را به عنوان حقوق و دستمزد دريافت كنيد؟ درك ارزش پول در طول زمان، نكته اصلي در مسائل مالي است و مطمئناً زمان، آن چه را كه مردم به آن اهميت مي‌دهند، تغيير داده است. در دوره‌هاي مختلف تاريخي، مردم ارزش پولي را به طيف گسترده‌اي از اشيا اختصاص داده اند. گرچه امروزه بيشتر اين اشيا قابل استفاده به عنوان پول نيستند، اما هنوز هم مي‌توانند يادآور فرهنگ‌هاي باستاني و آداب و رسوم بسيار متنوع مردم در گذشته باشند. ارز‌هاي باستاني داراي اشكال، اندازه‌ها و قالب‌هاي شگفت‌انگيز بسياري بوده‌اند. در پرونده امروز زندگي‌سلام به ۱۰ مورد از باور نكردني‌ترين پول‌هاي دوران باستان كه كاملاً با پول‌هاي امروزي متفاوت هستند، اشاره شده است.

جو، اولين پول شناخته شده تاريخ

فكر كنيد اگر يك كيسه پر از جو را با خود به مركز خريد محله‌تان ببريد و سعي كنيد با آن پيراهن يا پيتزا بخريد، چه اتفاقي مي‌افتد؟ فروشنده احتمالاً نگهبان را صدا خواهد زد! اما بهتر است بدانيد كه «جو» اولين پول شناخته شده در تاريخ بوده كه در بين سومري‌ها رواج داشته است. اين پول در سومر در حدود سه هزار سال قبل از ميلاد به وجود آمد تا جواب گوي الزامات فعاليت‌هاي فزاينده اقتصادي باشد. مقادير مشخصي دانه جو به صورت مقياس فراگير سنجش و مبادله همه كالا‌ها و خدمات ديگر به كار مي‌رفت.

رايج‌ترين مقياس سنجش، «سيلا»، حدودا معادل يك ليتر بود. پيمانه‌هاي استاندارد با ظرفيت ۱۳۰ سيلا به صورت انبوه توليد مي‌شدند تا هر زمان كه مردم احتياج به خريد يا فروش چيزي داشتند به راحتي بتوانند مقدار لازم جو را اندازه‌گيري كنند. دستمزد‌ها هم بر حسب سيلاي جو محاسبه و پرداخت مي‌شد. به عنوان مثال يك كارگر مرد، ۶۰ سيلا و يك كارگر زن ۳۰ سيلا و سركارگر بين ۱۲۰۰ تا پنج هزار سيلا دريافت مي‌كرد، اما حتي گرسنه‌ترين سركارگر هم نمي‌توانست در ماه اين ميزان جو را به عنوان خوراك استفاده كند! بنابراين از سيلا‌هايي كه خودش نمي‌خورد براي خريد انواع كالا‌ها استفاده مي‌كرد.

صدف كائوري، رايج در زمان تجارت برده

صدف كائوري كه صدف نوعي حلزون است، احتمالاً دلار جهان در چند قرن پيش بوده، زيرا از آن تقريباً در همه جا به عنوان ارز رايج استفاده مي‌شده است. پوسته صدف كائوري تقريباً در همه قاره‌ها از چين تا آفريقا به عنوان ارز لازم براي تبادل كالا شناخته مي‌شد. نوع و ارزش پوسته‌ها به نادر بودن حلزوني كه پوسته را ايجاد مي‌كرد، بستگي داشت. از اوايل قرن شانزدهم قبل از ميلاد، استفاده از صدف كائوري به عنوان وسيله مبادله در چين آغاز شد و به مرور زمان استفاده از آن به عنوان نوعي ارز به مناطق عمده تجارت در آفريقا، عربستان، مناطقي از اروپا و بخش‌هاي قابل‌توجهي از آسيا گسترش يافت. در آفريقا، دولت انگليس سال‌ها بر انتقال مقادير زيادي صدف كائوري از طريق كشتي به غرب اين قاره كه براي خريد بردگان صورت مي‌گرفت نظارت مي‌كرد. اين كار تا زمان منسوخ شدن تجارت برده ادامه داشت.

سنگ راي، بزرگ‌ترين شكل ارز در تاريخ

بزرگ‌ترين شكل ارز در جهان باستان به «سنگ راي» معروف بوده است. سنگ راي نوعي ارز بوده كه هيچ‌كس نمي‌توانسته آن را سرقت كند. نه فقط به دليل اندازه آن بلكه به اين دليل كه همه مي‌دانستند هر فردي چه سنگي در اختيار دارد؛ بنابراين افراد جز درصورتي كه مالك سنگ شناخته مي‌شدند نمي‌توانستند از آن استفاده كنند. امروزه برخي معتقدند كه سنگ راي اولين بيت كوين جهان بوده است. اين سنگ‌هاي عظيم‌الجثه از يك قطعه سنگ آهك تراشيده مي‌شدند و هركدام از آن‌ها سوراخي كه نقش امضا را داشت در وسط خود داشتند.

عرض اين سنگ‌ها تا ۱۲ فوت مي‌رسيد و وزن‌شان بيش از ۸ تن بود. هر سنگ داستاني براي خودش داشت كه ارزش آن را تعيين مي‌كرد. از آن جا كه ايجاد هريك از اين سنگ‌ها كار بسيار دشواري بود، دشواري تجربه شده در مسير تهيه آن، باعث افزايش ارزش سنگ مي‌شد. اين سنگ‌هاي بزرگ از سنگ آهكي در جزاير پالائو تراشيده و سپس در اقيانوس به وسيله قايق حمل مي‌شدند. اگر سنگ هنگام حمل و نقل قايق را غرق نمي‌كرد و پس از تخليه احتمالاً نمي‌شكست، به شكلي ماهرانه به يك مكان منتخب در جزيره ياپ منتقل مي‌شد و براي هميشه در آن جا مي‌ماند. مالك سنگ و ارزش خالص آن مشخص بود، بنابراين مي‌توانست براي تجارت كالا در جزيره مورد استفاده قرار بگيرد. سنگ‌ها به دليل سنگيني‌شان از محل خود حركت داده نمي‌شدند. آن‌ها فقط صاحب جديدي پيدا مي‌كردند و در همان مكان باقي مي‌ماندند.

پول چوبي، ارزي براي دوره اَبَر تورم

تصور اين كه اسكناس‌هاي چوبي را در كيف پول خود حمل كنيم براي ما دشوار است، اما پول چوبي پس از جنگ جهاني اول و در دوره اَبَر تورم، نوعي ارز در آلمان بود. همان‌طور بيشتر شما مي‌دانيد اقتصاد آلمان پس از جنگ تا حدودي به هم ريخت، به همين دليل، شهر‌هاي محلي مشغول چاپ و نشر پول شدند و به چاپ هر چيز از چوب گرفته تا فويل، ابريشم و چرم پرداختند. اين نوع پول به نوتگلد معروف بود و تا پايان دوره ابر تورم در سال ۱۹۲۳ از آن استفاده مي‌شد.

چاقو، ارزش‌بخشي به اين پول با نوشته روي آن

استفاده از چاقو به عنوان پول در دنياي امروز غيرقابل تصور به نظر مي‌رسد، اما اين شكل عجيب پول در حدود ۶۰۰ سال قبل از ميلاد مسيح، در زمان سلطنت «يوي بزرگ»، در سراسر چين مورد استفاده قرار مي‌گرفت. روي چاقو‌ها اعداد يا كلماتي مثل «گوسفند» يا «ماهي» نوشته شده بود كه ارزش آن‌ها را مشخص مي‌كرد. همچنين هر قطعه پول نوشته يا كنده‌كاري داشت كه به آن قطعه پول رسميت مي‌داد. به طور قطعي مشخص نيست كه چگونه چاقو براي اولين بار به عنوان پول در چين معرفي شد.

بر اساس يكي از داستان‌ها، ابتدا يك شاهزاده به سربازان خود اجازه داد از چاقو به عنوان پول استفاده كنند و به دنبال آن، اين ابزار به يك شكل پذيرفته شده ارز تبديل شد. استفاده از چاقو به عنوان پول صد‌ها سال ادامه يافت تا اين‌كه اولين امپراتور چين، شين شي هوانگدي، انجام مبادلات با آن را لغو و اعلام كرد فقط سكه‌هاي مدور كه يك سوراخ مربع در وسط خود دارند به عنوان پول قانوني قابل پذيرش هستند.

پوست سنجاب، داراي مزاياي غيراقتصادي

از لحاظ تاريخي، پوست سنجاب نقشي اساسي در مبادله و تجارت داشته است. در دوران قرون وسطي، سنجاب‌ها به دليل پوست‌شان بسيار ارزشمند بودند. در اين دوران، پوست سنجاب به تدريج به عنوان يك ارز شناخته شده در كشور‌هايي مانند روسيه و فنلاند تبديل شد. مردم روسيه تمايل زيادي به تجارت با پوست سنجاب داشتند و از آن جايي كه مردم اهل صرفه‌جويي بودند و نمي‌خواستند چيزي را هدر بدهند از گوش و پنجه اين حيوان هم به عنوان پول خرد استفاده مي‌كردند.

استفاده از پوست سنجاب به عنوان پول، يك مزيت غيراقتصادي هم براي روس‌ها داشت. در دوران قرون وسطي، اروپا دچار شيوع طاعون سياه شد، اما روسيه خسارت چنداني از اين فاجعه نديد؛ زيرا طاعون سياه، اغلب توسط جوندگان منتقل مي‌شد و روس‌ها با كشتن جوندگان و استفاده از پوست آن‌ها به عنوان پول، بدون آن‌كه متوجه باشند، از شيوع طاعون جلوگيري كردند. امروزه هم در كشور فنلاند پوست سنجاب همچنان به عنوان ارز پذيرفته مي‌شود و ارزش مبادله‌اي پولي دارد.

نمك، اولين پرداخت ماليات تاريخ با اين خوراكي

نمك در طول هزاران سال، كالاي مهمي بوده و نقش برجسته‌اي در توسعه تمدن‌هاي اوليه ايفا كرده است. در آيين‌هاي ديني مختلف به نمك اشاره شده است. خشم ناشي از ماليات نمك، تسريع‌كننده انقلاب فرانسه بود. اين كالا همچنين نقش مهمي در جنگ داخلي آمريكا داشت. نمك در زمان‌هاي باستان و قرون وسطي شكل مهمي از پول رايج بوده و از آن براي انجام مبادلات پاياپاي و واردات و صادرات استفاده مي‌شده است. مصريان باستان در ازاي دريافت نمك يا نمك‌سود، كالا‌هايي مانند سدر، شيشه و رنگ را با فينقيان مبادله مي‌كردند.

همچنين يكي از اولين پرداخت‌هاي مالياتي ثبت شده در تاريخ كه در آن از نمك به عنوان پول استفاده شد، در سال ۲۲۰۰ قبل از ميلاد توسط امپراتور وقت چين «يوي بزرگ» صورت گرفت. در روم باستان هم، سربازان گاهي حقوق خود را به صورت بسته‌هاي نمك دريافت مي‌كردند. حتي امروزه در برخي از فقيرترين كشور‌هاي آفريقا مانند اتيوپي، برخي از عشاير از نمك به عنوان واحد پول استفاده مي‌كنند. توده‌هاي نمكي با وزن حدود ۵ كيلوگرم هنوز هم در شاخ آفريقا، يكي از فقيرترين مناطق اين قاره «گردش پولي» دارد.

دندان دلفين، افزايش ارزش اين پول در سال ۲۰۰۸

يكي از عجيب‌ترين ارز‌هاي باستاني را شايد بتوان دندان دلفين دانست كه صد‌ها سال در كنار ديگر سنت‌هاي قديمي در جزاير سليمان، مورد استفاده قرار مي‌گرفت. در سال ۲۰۰۸ ارزش دلار اين كشور جزيره‌اي كاهش يافت. مردم محلي در واكنش به اين شرايط به انباشت پول پرداختند كه اين كار هم به نوبه خود باعث كمبود سكه شد و اوضاع را بدتر كرد. در نتيجه، مردم اين كشور به استفاده از پول باستاني رايج يعني دندان دلفين بازگشتند. به طرزي باورنكردني ارزش اين پول باستاني چهار برابر شد.

در ژانويه ۲۰۱۳، روستاييان مالايتا، ۹۰۰ دلفين پوزه بطري را قصابي كردند. ساكنان محلي تأييد كردند پس از آن‌كه يك گروه حفاظت مستقر در آمريكا نتوانست غرامت كامل توافق شده را براي جلوگيري از كشتن پستانداران دريايي به آن‌ها پرداخت كند، آن‌ها كشتن دلفين‌ها را از سر گرفتند. تعداد دلفين‌هايي كه از سال ۱۹۷۶ تا ۲۰۱۳ به خاطر دندان‌هايشان كشته شدند به بيش از ۱۵ هزار و ۴۰۰ دلفين رسيده است. هنري سوكوفاتو، شكارچي محلي دلفين در اين باره به وال استريت ژورنال گفته: «پول مردم سفيدپوست روزي تمام مي‌شود، اما دندان دلفين‌ها هميشه براي ما خواهد ماند.»

دانه‌هاي فلفل، طلاي سياه در اروپا

در يونان باستان، كمبود دانه فلفل باعث ارزش فوق‌العاده آن شد. ظاهراً در قرن پنجم آلاريك ويسيگوت و آتيلا هون از رهبران بزرگ اين دوره، هنگامي كه به شهر رم حمله كردند هردو به رومي‌ها دستور دادند مقادير زيادي فلفل سياه را به عنوان باج به آن‌ها تحويل دهند. در قرون وسطي، دانه‌هاي فلفل به شكل پذيرفته شده ارز تبديل شد. در طول قرن پانزدهم ميلادي، تقاضاي اروپا براي فلفل به قدري زياد بود كه مبادلات اين كالا نقش عمده‌اي در ايجاد مسير‌هاي دريايي از مناطق ادويه خيز شرق دور ايفا مي‌كرد. دانه‌هاي فلفل كه «طلاي سياه» ناميده مي‌شدند، قبل از قرن نوزدهم آن قدر گران بودند كه فقط افراد بسيار ثروتمند مي‌توانستند آن‌ها را خريداري كنند و امروزه فلفل سياه همچنان داراي بالاترين سطح تبادل در جهان است.

چاي آجر، استفاده در جنگ‌جهاني اول

يكي ديگر از ارز‌هاي جذاب باستاني چاي آجر است. توليد اين محصول پر ارزش با تركيب ساقه و برگ گياه چاي با گياهان مختلف و گاهي تراشه‌هاي چوب صورت مي‌گرفت. اين مخلوط با استفاده از خون گاو، محكم و فشرده مي‌شد و گاهي هم ازكود به عنوان عامل اتصال استفاده مي‌شد. روي خشت‌هاي چاي سنتي، حروف چيني يا طرح‌هاي منحصر به فردي به نمايش گذاشته مي‌شد. قبل از سلسله مينگ در چين، اين خشت‌هاي چاي كه به آن چاي فشرده هم مي‌گويند، تقريباً به اندازه نمك در مديترانه ارزش داشت. اين خشت‌ها در اشكال و اندازه‌هاي مختلفي ساخته مي‌شدند.

ارزش خشت‌ها علاوه بر اندازه‌شان بسته به نوع چاي به كار رفته در ساخت آن از جمله چاي سياه، چاي سبز و چاي تخمير شده متفاوت بود. در قرن نوزدهم از اين محصول به عنوان ارز در چين، روسيه، تبت، سيبري و مغولستان استفاده مي‌شد. آجر‌ها ارزش مشخصي داشتند. به عنوان مثال، ۱۲ آجر براي خريد يك گوسفند و ۲۰ آجر براي خريد يك اسب لازم بود. در سيبري، چاي آجر‌ها به عنوان نوعي ارز قابل خوردن تا اواخر جنگ جهاني دوم مصرف و همچنين از آن‌ها به عنوان دارو استفاده مي‌شد. با ارزش‌ترين چاي آجر‌ها از نقاطي مانند هند و برخي مناطق ديگر در تبت مي‌آمدند. از اين آجر‌ها حتي تا قرن بيستم به عنوان يك نوع ارز استفاده مي‌شد به طوري كه در جنگ جهاني اول برخي از سربازان به دليل كمبود پول، از آجر براي خريد كالا‌هاي ديگر استفاده مي‌كردند.

معاون رئيس جمهور: آزمون استخدامي فعلا حذف نمي‌شود/ جزئيات جديد از جذب كارمند‌ به بدنه دولت

سردار آزمون بهترين بازيكن فصل ليگ برتر روسيه شد

زمان ثبت‌نام آزمون راديو آماتوري تمديد شد

پيروزي زنيت در امارات با گلزني آزمون

تصوير قديمي از دوران دبستان سردار آزمون

آمار خيره‌كننده سردار آزمون در زنيت

حذف زنيت در حضور سردار آزمون/ گل مهاجم ايران مردود شد

جزئيات پيشنهاد سويا براي انتقال سردار آزمون

«آزمون» در ليست خريد پورتو| نيازمند در اردوي پورتيموننزه !

از صدرنشيني استقلال و آزمون سخت پرسپوليس در ليگ برتر تا درخشش طارمي در پرتغال

برترين‌ها: فصل اول «همرفيق» با دعوت از حسن ريوندي كمدين مشهور به پايان رسيد. اين برنامه در ۳۱ قسمت ضبط شده بود و چهره‌هاي مشهور به عنوان مهمان در آن حضور يافتند. به بهانه پايان «همرفيق» پرسروصداترين حواشي برنامه و ابعاد مختلف اين تاك شو را در اينجا بررسي كرديم.

مائده كاشيان در روزنامه خراسان نوشت: «همرفيق» شانس دوباره‌اي براي شهاب حسيني به حساب مي‌آمد و مخاطبان اميد فراواني به موفقيت اين ستاره داشتند، اما برخلاف انتظارات اين برنامه نتوانست به تجربه ويژه‌اي در كارنامه شهاب حسيني تبديل شود.

انتقادها از اجراي شهاب حسيني

يكي از موضوعاتي كه از همان ابتداي برنامه مورد انتقاد قرار گرفت، اجراي شهاب حسيني بود. همان طور كه حسيني در برنامه توضيح داد، او در اجراي «همرفيق» سناريوي مشخص و ازپيش‌تعيين‌شده و برنامه‌ريزي خاصي براي صحبت‌هايي كه قرار بوده مطرح كند، نداشته است. اين موضوع به ضرر «همرفيق» تمام و واكنش‌هاي شهاب حسيني به مهمان‌ها و رفتار‌هايي كه در برنامه از خود نشان داد، باعث تعجب مخاطبان شد. شوخي‌هاي نه چندان بامزه او هم به ارتباط خوب و صميمانه با مهمانان و سرگرم‌كننده بودن «همرفيق» كمك زيادي نكرد.

مميزي دو قسمت «همرفيق»

نام «همرفيق» در طول اين هشت ماه، به دليل مميزي نيز بر سر زبان‌ها افتاد. در هشتمين قسمت شبنم مقدمي مهمان «همرفيق» بود، اين قسمت پس از گذشت مدتي، از آرشيو نماوا حذف شد. نماوا علت اين اتفاق را دستور ساترا براي نظارت مجدد اعلام كرد و نوشت كه اين قسمت پس از دريافت مجدد مجوز پخش در دسترس قرار خواهد گرفت.

در اخبار غيررسمي، همخواني شبنم مقدمي با گروه بمراني، علت مميزي برنامه اعلام شد. مميزي ديگر «همرفيق» مربوط به تغيير رنگ برنامه در قسمت ۳۰ با حضور هانيه توسلي و شبنم فرشادجو و مميزي چهره آن‌هاست.

انتقاد شهاب حسيني از «شهرزاد»

يكي از مهم‌ترين حواشي «همرفيق» كه بازتاب گسترده‌اي در فضاي مجازي داشت، صحبت‌هاي صريح شهاب حسيني درباره مخالفتش با ساخت فصل دوم و سوم «شهرزاد» بود. او در اين برنامه توضيح داد كه سريال قرار بود در يك فصل ساخته شود و پايان حيرت‌انگيزي داشته، اما پس از استقبال مخاطبان از سريال كه هنگام ساخت منتشر مي‌شد، دندان‌هاي نيش تيز شد و قصه سرش را به مسير ديگري كج كرد. او به صراحت گفت كه در عمل انجام‌شده قرار گرفته و، چون قصه و شخصيت اش ناتمام مي‌مانده، نمي‌توانسته از پروژه جدا شود.

گاف سعيد راد

يكي ديگر از حاشيه‌هايي كه «همرفيق» را هدف انتقاد قرار داد، گاف سعيد راد در اين برنامه بود. اين بازيگر در يكي از قسمت‌هايي كه به عنوان مهمان اصلي «همرفيق» در برنامه حضور داشت، درباره اهميت كتاب‌خواني صحبت مي‌كرد كه گفت براي بازي در فيلم «سفر سنگ» محصول سال ۵۶، ۱۰ جلد كتاب «كليدر» اثر محمود دولت‌آبادي را خوانده است، در حالي كه جلد اول اين كتاب سال ۵۷ و جلد آخر آن سال ۶۳ منتشر شده است. از آن جايي كه «همرفيق» زنده نيست و توليدي است، بخشي از انتقاد‌ها به سمت اين برنامه روانه شد.

دلخوري و انتقاد مهمانان

«همرفيق» در طول پخش باعث دلخوري و نارضايتي بعضي مهمانان و افراد حاضر در برنامه شد. يكي از اين موارد مربوط به صحبت‌هاي خواهر پانته‌آ بهرام درباره طبقه‌بندي مردم بود كه باعث شد بسياري از كاربران برداشت تحقير طبقه متوسط و فرودست را از صحبت‌هاي او داشته باشند. پانته‌آ بهرام در واكنش به ماجرا از «همرفيق» بابت تدوين نادرست صحبت‌هاي خواهرش انتقاد كرد و توضيحاتي داد. در برنامه‌اي كه علي نصيريان مهمان بود، ميكس تك‌نوازي مهدي پاك‌نژاد نوازنده سه‌تار حاضر در برنامه با آواز نصيريان كه در دو دستگاه متفاوت اجرا شد نيز انتقاد اين نوازنده رابرانگيخت.

شروع با نويد، پايان با ريوندي

فصل اول «همرفيق» با دعوت از حسن ريوندي كمدين مشهور به پايان رسيد. ريوندي در اينستاگرام دنبال‌كنندگان زيادي دارد و چهره شناخته شده‌اي است. احتمالا سازندگان «همرفيق» قصد داشته‌اند با استفاده از حضور اين كمدين، برنامه را با حال‌وهواي شاد و سرگرم‌كننده‌اي به پايان برسانند. ريوندي در طول برنامه با موضوعات مختلف شوخي كرد و سوالات شهاب حسيني را همراه با شوخي و خنده پاسخ داد. شوخي‌هاي او و فضاي شاد برنامه، واكنش‌هاي مثبت و منفي به دنبال داشته است. عده‌اي از مخاطبان از طنازي‌هاي او استقبال كرده‌اند. كاربري نوشته: «خيلي خوبه، حتي حرف‌هاي جديش هم بامزه‌ست.» كاربر ديگري نوشته: «جالب‌ترين قسمت «همرفيق» حضور آقاي ريوندي بود، واقعا اين قسمت شاد بود.» تعدادي از مخاطبان هم واكنش‌هاي متفاوتي داشته‌اند. كاربري در انتقاد به ريوندي نوشته: «جوك‌ها و شوخي‌هاي كانال‌هاي تلگرامي و اينستاگرام رو به عنوان خاطرات خودش تعريف مي‌كنه.» تعدادي از مخاطبان هم شروع برنامه و حضور نويد محمدزاده را با پايان آن و دعوت از حسن ريوندي مقايسه و از «همرفيق» انتقاد كرده‌اند.

محمد ناصر حق خواه در روزنامه شهرآرا نوشت: همه چيز قرار بود خوب باشد. يك تركيب برنده دور هم جمع شده بود و قرار بود احتمالا بهترين و پربازخوردترين تاك شوي ايراني ساخته شود؛ شهاب حسيني، سوپراستار ساليان سال سينماي ايران، مجري باشد، سروش صحت در اتاق فكر نويسندگان حاضر باشد، برنامه از نماوا كه به لطف كرونا و البته برنامه‌هاي خوبش، يكي از پربازديدترين پلتفرم‌هاي مجازي پخش ويدئو است پخش شود، گروه موسيقي بمراني يار هميشگي برنامه باشد و اسپانسر و سرمايه گذاري دست به جيب كار را دست بگيرد. تركيب اين تيم براي قهرماني بسته شده بود، اما حالا كه آخرين قسمت هم رفيق با حضور حسن ريوندي به پايان رسيد، با اغماض و ارفاق مي‌توان به هم رفيق كه در ضعيف‌ترين ليگ بازي مي‌كرد با كلي مهرباني حكم سقوط نداد. شايد نماد اين سقوط رسيدن از نويد محمدزاده به عنوان اولين مهمان برنامه به حسن ريوندي باشد. از سوپر استار مستعد و محبوب سينماي ايران به شبه كمدين كپي كاري كه توئيت طنزنويسان فضاي مجازي را كپي مي‌كند و در كنسرت‌هاي خنده اش پشت هم مي‌گويد و بليت چند صد هزارتوماني مي‌فروشد.

برنامه هم رفيق قرار بود از رفاقت حرف بزند، آن هم در روزگار جدايي اجباري آدم‌ها از يكديگر به خاطر كرونا، اما همه مانور روي محتوا به سؤالاتي كليشه‌اي و دم دستي از مهمانان تبديل شده بود، سؤالاتي درباره رفاقت. برنامه قرار بود يك شومن درجه يك و محبوب را به عنوان شخص اول در پيشاني كار ببيند. اما سوژه كاربران مجازي در اين ماه ها، پي درپي ماليدن دست‌هاي شهاب حسيني به روي هم بود كه دست بر قضا بسيار هم روي اعصاب بود و شوخي‌هاي بيجا و بي نمكش كه حتي خاطره خوش بازي‌هاي درخشان و موفقيت‌هاي جهاني اش هم كمكي به بامزه بودن آن نمي‌كرد. هم رفيق قرار بود با حضور بهترين رفيق مهمان برنامه وارد دنياي دوستانه و چه بسا روابط عميق آنان شود و در اين دوره كه اخلاق در برنامه‌هاي اين چنيني شبيه شوخي است، بعضي چيز‌ها را كه در درون مخاطب مرده است زنده كند. اما شده بود مجمع خاطره گويان و از هر دري سخن گفتن ها. برنامه قرار بود با حضور تماشاچيان و تعامل آنان با مهمانان برگزار شود و احتمالا لحظات شيريني بيافريند، اما تماشاچيان تبديل شده بودند به روبات‌هايي كه برمي خاستند و جايزه مي‌خواستند و اگر بامزه بودند، كمي به نمك برنامه اضافه مي‌كردند.

برنامه قرار بود ويدئو‌هايي از مخاطبان بگيرد و پخش كند، اما ميان برنامه‌هاي شبكه نسيم كه مردم عكس‌هايي از كودكانشان را مي‌فرستند و شبكه روي آن موسيقي مي‌گذارد، از اين ويدئو‌هاي ارسالي جذا ب‌تر بود. برنامه قرار بود دربيايد، اما نيامده بود. حالا هم رفيق تمام شده است و حاشيه‌هاي شخصي و خارج از برنامه شهاب حسيني هم آن را بيشتر مورد انتقاد قرار داده است. اما هنوز ايده خوب و قابل پرداخت آن يعني رفاقت سرجاي خود است و خبر‌هايي از گوشه و كنار درباره ساخت فصل دوم هم رفيق از آذرماه با اجراي فردي غير از شهاب حسيني هم به گوش مي‌رسد. بعضي از ايرج طهماسب حرف مي‌زنند. هم رفيق را با مهمانان سرشناسي كه هرجايي نمي‌روند و خيلي وقت‌ها به خاطر شهاب حسيني به برنامه مي‌آمدند به خاطر مي‌سپاريم، با برنامه ويژه مرحوم علي انصاريان و با خاطرات خوب بمراني كه در آن مي‌نواختند. به اميد اينكه اگر قرار است هم رفيق فصل دويي داشته باشد، براي قهرمان شدن بجنگد، نه براي ماندن در جدول.

راهنماي جامع خريد اتو مو

راهنماي جامع خريد ماساژور

راهنماي جامع خريد ماشين لباسشويي

راهنماي جامع خريد يخچال فريزر

راهنماي جامع انتخاب و خريد تبلت

راهنماي جامع خريد ابزار باغباني

راهنماي جامع خريد كابل USB براي همه گوشي‌ها

جامع‌ترين راهنماي خريد تشك و نكات طلايي يك انتخاب خوب

آشنايي با انواع كابل هاي انتقال تصوير – راهنماي جامع