پروشات: شارليز ترون بازيگر دوست داشتني سينما ۴۶ ساله شد. او از آن دسته بازيگراني است كه با توجه به مفهوم فيلم به ظاهر و گريم خود توجه مي‌كند. او هميشه سعي مي‌كند در فيلم‌هاي منفي نقش‌هاي متفاوت را برعهده بگيرد. استعداد او در كنار چهره زيبايش باعث شده كه با وجود بازي در ژانر‌هاي محدود، بازي‌هايش هرگز تكراري و خسته كننده به نظر نرسد. با توجه به تلاش او براي ايفاي نقش‌هايش در اينجا مي‌خواهيم ۲۰ فيلم برتر كه او در آن‌ها بهترين بازي را ارائه كرده به شما معرفي كنيم.

اسباب بازي

۱. هيولا – Monster – ۲۰۰۳

اين بازيگر براي بازي در نقش آيلين وورنوس (فاحشه و قاتل سريالي) اولين جايزه اسكار خود را دريافت كرد، بنابراين بايد حتماً اين فيلم را تماشا كنيد.

۲. مكس ديوانه: جاده خشم – Mad Max Fury – ۲۰۱۵

اگر به دنبال فيلمي مي‌گرديد كه از شدت هيجان و ترس ميخكوبتان كند، “مكس ديوانه” بهترين انتخاب است. ميتوان بار‌ها اين فيلم را تماشا كرد و از ضرب آهنگ تند و داستان ترسناك اش خسته نشد. داستان ترسناكي كه در آينده مي‌گذرد و جنگ نابرابر و زشت انسان‌ها بر سر قدرت و منابع آب را نشان مي‌دهد، زمين خشكيده و انسان‌ها در ظاهر و باطن، از انسانيت فاصله گرفته اند. اما در اين ميان روزنه‌ي اميدي براي گروهي از انسان‌هاي آزاده براي شروع زندگي دوباره‌اي قرار دارد. علاوه بر داستان مهيج و تدوين پويا، بازي تحسين برانگيز “شارليز ترون” و “تام هاردي” به هرچه زيباتر شدن فيلم كمك كرده است.

۳. سرزمين شمالي – North Country – ۲۰۰۵

يك فيلم درام درباره زني به نام جوزي ايمز كه از دست همسر ظالمش گريخته و مي‌خواهد از دو فرزندش حمايت كند. شارليز ترون با شجاعت و توانايي زيادي نقش جوزي ايمز را بازي مي‌كند.

۴. وكيل مدافع شيطان – The Devil’s Advocate – ۱۹۹۷

يك فيلم ترسناك و معروف آمريكايي درباره تقابل انسان و شيطان كه از رماني به همين نام اقتباس شده است و كيانو ريوز، آل پاچينو و شارليز ترون در آن نقش آفريني مي‌كنند.

۵. مردان افتخار – Men of Honor – ۲۰۰۰

يك فيلم درام واقعي براساس داستان كارول براشير، اولين ملوان آفريقايي-آمريكايي نيروي دريايي ايالات متحده و كارآموزش. شارليز ترون در اين فيلم نقش گوين ساندي را ايفا مي‌كند.

۶. جو يانگ نيرومند – Mighty Joe Young – ۱۹۹۸

اين فيلم يك بازسازي از فيلمي به همين نام ساخته سال ۱۹۴۹ است كه در گيشه بسيار پرفروش بود. ژانر اين فيلم ترسناك است؛ با اين وجود، عناصر جذابيت، دوستي، شجاعت و عشق هم در آن ديده مي‌شود. مطمئناً از اجراي شارليز ترون در اين فيلم لذت خواهيد برد.

۷. به دام افتاده – Trapped – ۲۰۰۲

اين فيلم براساس رمان پرفروش ۲۴ ساعت (۲۴ Hours) ساخته شده و يك فيلم تريلر جنايي آلماني است. اين فيلم تلاش زوجي را نشان مي‌دهد كه دخترشان توسط يك سارق با تجربه به گروگان گرفته شده است.

۸. بزرگسال جوان – Young Adult – ۲۰۱۱

شارليز ترون در اين فيلم نقش يك نويسنده الكلي رمان‌هاي بزرگسالانه به نام مويس را ايفا مي‌كند كه به زادگاهش بازگشته و با دوست پسر قبلي‌اش كه ازدواج موفقي داشته و دخترش تازه به دنيا آمده، مجدداً رابطه‌اي را آغاز مي‌كند. او در اين فيلم نقش موفقي داشته است.

۹. بلوند اتمي – Atomic Blonde – ۲۰۱۷

اگر به فيلم‌هايي با موضوع جاسوسي علاقه داريد حتما اين فيلم را تماشا كنيد. شارليز ترون در اين فيلم نقش جاسوسي را دارد كه موظف به پيدا كردن ليستي از مأموران دوجانبه است كه در حال قاچاق به غرب مي‌باشند. صحنه‌هاي اكشن و جلوه‌هاي تصويري اين فيلم خيره كننده و جذاب اند و فيلم داستان مهيج و بي عيب و نقصي را دنبال مي‌كند.

۱۰. قوانين خانه سايدر – The Cider House Rules – ۱۹۹۹

فيلمي درباره يك پسر خوش قلب كه در يتيم خانه بزرگ شده و تلاش كرده تا يك پزشك شده و براي تجربه دنياي بيرون، يتيم خانه را ترك كند. اين فيلم به بسياري از مشكلات اجتماعي اشاره مي‌كند.

۱۱. سفيد برفي و شكارچي – Snow White and the Huntsman – ۲۰۱۲

اين فيلم از افسانه سفيد برفي اقتباس شده كه شارليز ترون نقش ملكه شيطاني را ايفا كرده و مي‌خواهد سفيد برفي را نابود كند. شارليز ترون، كريستين استوارت و كريس همسورث از جمله بازيگران اين فيلم هستند. نسخه دوم اين فيلم نيز در سال ۲۰۱۶ اكران شد كه شارليز ترون در آن فيلم در كنار كريس همسورث، اميلي بلانت و جسيكا چستين ايفاي نقش مي‌كند.

۱۲. هنكاك – Hancock – ۲۰۰۸

اين فيلم درباره ابرقهرماني است كه با رفتار‌هاي نامناسب اش تمام شهر را به هم ريخته است؛ اما خودش را تغيير مي‌دهد تا در مقابل ديگران چهره بهتري داشته باشد. شارليز ترون در اين فيلم نقش مري امبري را ايفا مي‌كند. شارليز ترون در اين فيلم همبازي ويل اسميت است.

۱۳. دشت سوزان – The Burning Plain – ۲۰۰۸

داستان ابتدا در اواخر سال‌هاي ۱۹۹۰ ميلادي را نشان مي‌دهد كه زني به نام جينا كه علاوه بر همسر، ۴ فرزند هم دارد در شهر كوچيكي در نيومكزيكو زندگي مي‌كند و درآنجا با مردي ديگر كه وي نيز زن و بچه دارد، رابطه پيدا ميكند. اين دو با هم رابطه‌اي مخفيانه دارند، اما دختر جينا متوجه اين رابطه مخفيانه مي‌شود و..

در قسمت دوم فيلم، داستان در حدود يك دهه بعد روايت مي‌شود. جاييكه سيلويا در يك رستوران كار مي‌كند و شخصي به پيشش مي‌رود به وي مي‌گويد كه دوست دوران نوجوانيش در يك حادثه دچار مصدوميت شديدي شده‌است و ممكن است زنده نماند.

۱۴. يك ميليون راه براي مردن در غرب – ۲۰۱۴ – A Million Ways to Die in the West

يك فيلم با ژانر كمدي كه يك زن جوان رازآلود به نام آنا توجه آلبرت تنها را جلب مي‌كند. او بايد شجاعت به خرج داده و با همسر آنا كه يك تيرانداز حرفه‌اي است دوئل كند. ليام نيسون (Liam Neeson) و آماندا سايفرد (Amanda Seyfried) از ديگر بازيگران اين فيلم هستند.

۱۵. كسب و كار ايتاليايي – The Italian Job – ۲۰۰۳

اين فيلم درام اكشن يكي از فيلم‌هاي فانتزي سال ۲۰۱۳ است كه در آن چارلي كروكر و تيمش براي سرقت يك طلا از همكار قبلي‌شان برنامه ريزي مي‌كنند تا در مقابل خيانت او انتقام بگيرند. از ديگر بازيگران اين فيلم مي‌توان به مارك والبرگ (Mark Wahlberg)، جيسون استاتهام (Jason Statham) و ادوارد نورتون (Edward Norton) اشاره كرد.

۱۶. مكان‌هاي تاريك – ۲۰۱۵ – Dark Places

“شارليز ترون” در اين فيلم نقش دختري به نام “ليبي دي” را بازي مي‌كند كه زماني كه تنها ۷ سال داشته، پدر و مادرش به طرز وحشيانه‌اي جلوي چشمانش به قتل مي‌رسند. حال كه ۲۵ سال از آن حادثه مي‌گذرد او قبول مي‌كند كه با حقايق دردناك آن شب روبرو شود و مسير جديدي را در زندگي اش به وجود مي‌آورد.

۱۷. بامب‌شل – ۲۰۱۹ – Bombshell

شارليز ترون در فيلم “بامب شل” نقش يكي از كاركنان خبرگزاري فاكس نيوز را بازي مي‌كند كه در بركناري رئيس اين شبكه به اتهام آزار جنسي نقش داشته است. بازي و ظاهر متفاوت اين بازيگر ۴۴ ساله‌ي برنده اسكار در اين فيلم مورد توجه زيادي قرار گرفت و بسياري از همان ابتدا او را لايق دريافت جايزه اسكار دانستند.

۱۸. تالي – Tully – ۲۰۱۸

والدين بودن دشوار است و سروكله زدن با كار‌هاي خانه و كودكان دردسر زيادي دارد. “تالي” به چنين دردسر‌هايي مي‌پردازد. مارلو، با بازي زيباي شارليز ترون، مادر دو فرزند است كه يكي ديگر هم در راه دارد. او آنقدر درگير كار‌ها شده كه خودش را فراموش كرده است. زماني كه مارلو از مسئوليت‌ها خسته شده تالي به سراغش مي‌آيد. تالي يك پرستار شب است كه به مارلو كمك مي‌كند به همه كار‌ها رسيدگي كند، از بچه‌ها گرفته تا همسرش. گرچه اين فيلم چندان غم انگيز نيست، اما اگر صاحب فرزند باشيد، تماشاي سختي‌هاي والدين مي‌تواند اشك تان را درآورد.

۱۹. لانگ شات – ۲۰۱۹ – Long Shot

ست روگن در اين فيلم نقش يك روزنامه نگار سياسي مشكل ساز را بر عهده دارد كه دوباره با پرستارش كه عشق دوران كودكي اوست (ترون)، و حالا وزير امور خارجه كشور شده، ملاقات مي‌كند. اين بازيگر برنده جايزه اسكار (ترون)، تا به الان ثابت كرده كه قادر است در هر ژانري، خوش بدرخشد، اما باز هم شگفت انگيز است كه توانست در فيلمي كمدي به همراه روگن به اين خوبي نقش آفريني كند. اما راحتي او باعث شد رابطه صحنه‌اي كمدي- رمانتيك او و روگن به قدري ديدني باشد كه “تيري در تاريكي” به فيلمي دلگرم كننده و شاد تبديل شود. اين فيلم از آن دسته‌اي است كه حتي قبل از ديدنش به آن علاقمند مي‌شويد. اين فيلم يك داستان كمدي-عاشقانه زيباست كه با داستان شخصيت محور خود به يكي از بهترين‌هاي اين ژانر تبديل شده است.

۲۰. نگهباناني از ديرباز – ۲۰۲۰ – The Old Guard

بدون شك “شارليز ترون” موفق‌ترين بازيگر زن حال حاضر است كه حضورش در يك فيلم ضامن موفقيت آن است. جديدترين فيلم او “نگهباناني از ديرباز” از نتفليكس اثر موفقي است كه براساس يك كتاب كميك به همين نام ساخته شده و چيزي بيشتر از فيلمي با صحنه‌هاي اكشن است.

داستان درباره گروهي مزدور است كه خود را شفا داده و ناميرا هستند. آن‌ها دختري مشابه با چنين قدرت‌هايي را كشف مي‌كنند. با اين حال كسي به قدرت آن‌ها پي برده و حالا بايد رازشان را پنهان كنند. همچنين نبايد اجازه دهند از قدرتشان سواستفاده شود.

برترين‌ها: مجموعه رفتارهاي صداوسيما در المپيكي كه گذشت چيزي در حد فاجعه بود، راند اول ماجرا در نبرد ميان كيميا عليزاده و ناهيد كياني رقم خورد، بيژن خراساني، بهزاد كاوياني و توتونچي با رفتاري خلاف خواست افكار عمومي كار را براي تلويزيون دشوار كردند. البته ماجرا محدود به همان مبارزه نماند و مثلا در مبارزه ميان حسن يزداني و تيلور باز هم سياست‌زدگي دمار از تلويزيون درآورد، نبود مجريان مستقل و اطاله‌گويي‌هاي عجيب و غريب با امثال خياباني و يوسفي، مهندسي‌هاي احساسي عجيب نظير پخش سرودهاي حماسي پس از شكست! كه خوراك طنازان شبكه‌هاي اجتماعي هم شد و يا قطع مصاحبه سجاد گنج‌زاده و يا حتي بردن دوربين صداوسيما به منزل يزداني، آن هم حين مسابقه، خاطرات تلخي را رقم زد، اينجا يكي دو‌تا ويدئو و چند يادداشت كوچك گذاشته‌ايم در مرور شكست مطلق صداوسيما در المپيك توكيو.

مازيار فكري ارشاد نوشت: «پخش تلويزيوني مسابقات المپيك نشان داد كه تلويزيون داخلي را حتي براي تعقيب رقابت‌هاي ورزشي هم نمي‌توان تحمل كرد. سانسورهاي سخت‌گيرانه و اعصاب‌خرد كن هميشگي، اين‌بار به اوج خود رسيد. تا جايي كه رقابت دوي صد‌ متر بانوان كه دونده ما هم در آن حاضر بود، منحصر شد به چند ثانيه پس از پايان مسابقه كه تصوير ورزشكار ما را به نمايش مي‌گذاشت.اما مهم ترين نكته پخش تلويزيوني المپيك امسال، خالي تر بودن دست صدا و سيما به لحاظ گزارشگر و مجري نسبت به گذشته بود. اتفاقاتي كه امسال رخ داد و حرف‌هاي غريبي كه مطرح شد، عملا روي جواد خياباني و سوتي‌هاي پرشمار و تاريخي‌اش را سفيد كرد. پيمان يوسفي هيچ‌گاه گزارشگر فوتبال مطلوب و مقبولي نبود. اما خالي بودن چنته‌اش از اطلاعات ورزش‌هاي ديگر واقعا حيرت‌انگيز بود و اين نكته باتوجه به اينكه مدت‌هاست پس از درگذشت بهرام شفيع، او اجراي برنامه قديمي «ورزش و مردم» را برعهده دارد، واقعا تاسف‌بار است. 

يوسفي عملا اطلاعات درست و درماني درباره هيچ ورزشي نداشت. بارها اطلاعات غلط به خورد بينندگان داد (بعضي‌هايش توسط كارشناسان حاضر اصلاح شد)، بارها با حرف‌هاي بي‌ربطش نشان داد كه اصلا گزينه مناسبي براي اجراي اين برنامه نيست و بارها حرص بينندگان برنامه كه اطلاعات ورزشي خوبي دارند را درآورد. اما آنچه بيش از هرچيز حضور پيمان يوسفي در اين برنامه را غير قابل تحمل مي‌كرد، حرافي ها و پرت و پلا گويي‌هايش به منظور پر كردن آنتن و زمان برنامه بود. انگار تهيه كننده برنامه از يوسفي خواسته بود با حرافي‌هايش ميانِ پخش دو مسابقه زمان را بگذراند. يوسفي در اين شانزده هفده روز آن‌قدر حرف‌هاي بي‌ربط زد و آسمان به ريسمان بافت كه صداي همه را درآورد. يك‌بار وسط رقابت‌هاي كشتي، قهرماني پرسپوليس در ليگ را به فردين معصومي (كشتي‌گير بازنشسته) تبريك گفت و بعد كه فهميد چه حرف بي‌ربط و بي‌جايي زده، براي استقلال در فينال جام حذفي آرزوي موفقيت كرد كه اين يكي اعتراض به‌حق مديرعامل باشگاه فولاد، رقيب استقلال در فينال حذفي را برانگيخت. و شاهكار امروزش كه هرجاي جهان و در هر شبكه تلويزيوني اگر مطرح مي‌شد، كمترين نتيجه‌اش اخراجِ گوينده بود. قهرمان ايراني در فينال كاراته با برخورد ضربه‌اي شديد به سرش بيهوش شده و همه نگران سلامتي او هستند. اما يوسفي كه تازه فهميده آن ضربه خطاست و حريف به دليل اين خطا بازنده مي‌شود، گفت: تا باشه آدم از اين ضربه‌ها بخوره! اين ميزان ناداني و موقعيت نشناسي ديگر نوبر است. پيمان يوسفي با همه ضعف‌هايش عصاره سطحِ نازل و ناشايسته‌سالاري تلويزيون، دستكم‌ در گروه ورزش است.»

كاربري به نام آريا در نقد ايدئولوژي زدگي صداوسيما نوشت: ‏برام واقعا سواله كه صداوسيما اين‌مجري‌هاي چيپ و بي‌اطلاع را از‌كجا مياره؟ميگه: اين مُشتي كه سجاد گنج‌زاده زد، مشتي بود از سوي‌ همه مردم ايران به صورت آمريكا… عزيز، بزرگوار؛ اين ورزشه، رقابته و حسابش از سياست و‌ دولت‌ها جداست! دركش سخت نيست بخدا.. نتيجه عكس هم مي‌ده اين ادبيات

حميد حاجي‌زاده هم در توئيتي مشابه نوشت: مسابقه كاراته بين گنج‌زا‌ه و حرف آمريكايي به نفع ايران خاتمه يافت ولي گزارشگر ابله ميگه گنج‌زاده انتقام حسن يزداني و‌ ايراني‌ها رو از آمريكايي‌ها گرفت!يعني همينقدر گزاف‌گو هستن برخي از گزارشگرهاي ما

ورزش مديا نوشت: خيلي‌ها بايد خدا را شكر كنند كه اينجا ايران است، از جمله جواد خياباني عزيز كه بعد از سال‌ها رنده كردن مغز و اعصاب ملت، از سوي سازمان معظم صداوسيما به المپيك توكيو اعزام شده. المپيك يعني جايي كه بهترين‌ها بايد مسافرش شوند. فرقي نمي‌كند ورزشكار باشي، يا مربي و داور. براي رسانه‌ها هم همينطور است؛ بايد برترين‌ها گلچين شوند و آنجا بروند. اگر مجري و گزارشگر «در حد المپيك» اين تلويزيون خياباني است، واي به حال بقيه. در سازمان را تخته كنيد، حداقل در مصرف آب و برق صرفه‌جويي مي‌شود.

روزنامه نگاران نوشت: در حاليكه المپيك عرصه‌ي صلح و دوستي و برابري است برخي از حرف‌هاي غير ورزشي و غيرحرفه‌اي برخي از مجريان و گزارشگران انتقاد بعضي از مخاطبان را در فضاي مجازي در پي داشته است! در قسمت اول فيلم حرف‌هاي عجيب پيمان يوسفي رو مي‌شنويد كه هيچ نسبتي با روح ورزش و جوانمردي ندارد! در قسمت دوم هم گزارشگر مي‌گويد اين ضربه‌ي همه‌ي مردم ايران به صورت آمريكاست!! در حاليكه عرصه‌ي ورزش جاي اين حرفها نيست. سوال اين است كه اگر بخواهيم به اين سياق برويم بايد در بازي مهم حسن يزداني و باخت او از تيلور چه بگوييم؟

ماهنامه خط‌خطي: در ويدئوي زير آثار كارتونيست‌هاي ايراني براي شادباش روز خبرنگار را مي‌بينيد.

اسامي كارتونيست‌ها به ترتيب حروف الفبا بدين شرح است: مجيد اديبي، محسن ايزدي، اديك بغوسيان، عليرضا پاكدل، مهدي تميزي، محمدحسين توكلي، علي جهانشاهي، مهيار چاره‌جو، بزرگمهر حسين‌پور، هادي حيدري، آرمان داوودي، علي درخشي، كامبيز درم‌بخش، جمال رحمتي، هادي رحمتي، داريوش رمضاني، علي رونقيان، كيوان زرگري، كيارش زندي، افشين سبوكي، وحيد شريفي، شهرام شيرزادي، سلمان طاهري، محسن ظريفيان، نوروز عباسي، پويا عبدلي، محمدعلي عديلي، احمد عرباني، مهدي عزيزي، پژمان عليپور، جواد عليزاده، حسن كريم‌زاده، عليرضا كريمي‌مقدم، احسان گنجي، فيروزه مظفري، علي ميوه‌نژاد.

اسباب بازي فروشي

تابناك با تو: روزي يك جوان برزيلي تصميم گرفت با بقيه فرق كند و متفاوت باشد، او براي متفاوت بودن آسانترين راه را انتخاب كرد و صورتش را به تيغ جراحان سپرد و چند عمل جراحي انجام داد تا در چشم بقيه شبيه "ديو" به نظر برسد.

او مي‌گويد: همه مردم دنيا شبيه هم هستند، اما من مي‌خواستم با بقيه فرق داشته باشم. "فرناندو فرانكو دي اوليويرا" تمام بدنش را خالكوبي كرده، او براي متفاوت بودن چند عمل جراحي از جمله قطع بيني، نصف كردن زبان، قرار دادن دو شاخ نوك تيز روي سرش و... را انجام داده تا شبيه موجودات افسانه‌اي بشود.

بنا بر اين گزارش اين مرد برزيلي توانسته تمام بدنش را تغيير دهد، به طوري كه دوستان قديمي‌اش نمي‌توانند او را بشناسند.

اوليويرا در شهر تاتوي، يك استوديوي خالكوبي دارد كه با شهر سائوپائولو ۱۵۰ كيلومتر فاصله دارد. او شكل كنوني خود را از تركيبي از جمجمه، و ديوي به نام اورك در ارباب حلقه‌ها الهام گرفته است.

او مي‌گويد هفتاد درصد آدم‌هايي كه در خيابان او را مي‌بينند دوست دارند با او عكس بگيرند، زيرا او به نظرشان هيجان انگيز است. با وجود اينكه مردم با تعجب به او نگاه مي‌كنند اعضاي خانواده‌اش به شكل جديد او عادت كرده‌اند و از ديدنش شگفت زده نمي‌شوند.

اوليويرا از سال ۲۰۰۶ خالكوبي روي بدنش را شروع كرد و اژدها، دلقك و سگ و موجودات ديگري را روي بدنش كشيد.

در سال ۲۰۱۴ او از سوي "رنك‌براسيل" به عنوان پر تتوترين آدم برزيل انتخاب شد، رنك‌براسيل يك سازمان برزيلي شبيه گينس است، اما فقط ركورد‌هاي برزيل را ثبت مي‌كند.

دي اوليويرا هشت سالي را كه صرف خالكوبي تمام بدن خود كرده است "دردناك‌ترين تجربه زندگي خود" توصيف مي‌كند.

بعد از اينكه اوليويرا خالكوبي را روي تمام بدن خود انجام داد، احساس كرد بايد تغييرات ديگري هم انجام بدهد از كشيدن گوش‌ها تا تزريق رنگ سياه با پوستش، تغيير دادن حالت چشم و اضافه كردن دو تا شاخ روي سرش.

گيمينگ تولز